دبی هری خواننده «بلوندی» در جشنواره بینالمللی فیلم روتردام درباره فعالیت سینمایی خود صحبت کرد.
من واقعاً چیز زیادی در مورد صنعت فیلم نمیدانم، اما به اندازه کافی خوش شانس بودهام که فیلمنامههایی را از کارگردانهایی که تحسین میکنم و به آنها اعتماد دارم و کمی مرا میترسانند، دریافت کردهام. این مجموعه کوچکی از فیلم های جالب است که کمی عجیب هستند. حدس میزنم عجیب بودن من با آن همخوانی دارد.»
هیچ چیز عجیب تر از ویدئودروم دیوید کراننبرگ نبود.
ما نمیدانستیم «مجازی» چیست. ما هیچ دوره ای نداشتیم [for it] در آن زمان ما نمی دانستیم شخصیت من چیست، اما می دانستیم او کیست و با دیگران چه کرد. فکر میکنم جیمی وودز بیشتر از من با آن مشکل داشت. او گفت: «بپذیریم: کراننبرگ آنجاست و همیشه بوده است.
«فیلم پایانی نداشت و برخی از مردم بسیار از آن ناراحت بودند. آنها واقعاً به دیوید فشار آوردند: «چه اتفاقی قرار است بیفتد!؟» اما ایده این بود که با کراننبرگ کار کنیم و اینطور باید باشد.
با این وجود، او گاهی اوقات به عنوان یک بازیگر احساس “بسیار غرق” می کرد.
او اعتراف کرد: «من فقط سعی میکردم ادامه دهم. قبل از «ویدئودروم»، هری در فیلم «شهر اتحاد» مارکوس ریچرت انتخاب شد.
«فیلم در کن نمایش داده شد و سپس پاره شد. پس از آن هیچ نجاتی وجود نداشت. خوشحالم که موفق شدم، اما او بود که رنج کشید.» آنها بعداً برای ساختن یک اقتباس سینمایی از نمایشنامه او پرسی لیفار دوباره متحد شدند، اما به دلیل مرگ او هرگز تکمیل نشد.
“وقتی آن را تمام کردم، احساس خوشحالی داشتم و شما می توانید آن را هر کجا که بخواهید ببرید. سپس چند روز بعد او رفت و فیلم ناپدید شد. من هرگز یک گلوله ندیدم. میخوام ببینمش؟ بله – قبل از اینکه دیگران ببینند.»
پس از آن نقشهایی در فیلمهای «چمدانهای تولس لوپر: آنتورپ» پیتر گرینوی و «اسپری مو» جان واترز بازی کرد.
ما نمیخواستیم «اسپری مو» تمام شود. بعضی از این بچهها بازیگر بودند، بعضیها بداخلاق بودند، بعضیها دیوانهی جنسی بودند و فقط میخواستند برقصند. همه ما همین احساس را داشتیم و من حتی نمی توانستم به رقصیدن برسم. من معمولاً وقتی موسیقی در حال پخش است حرکت می کنم.»
در خلال گفتگوی طولانی با آماندا کرامر کارگردان «بسیار غیرواقعی»، «فیلمی مقاله ای درباره فضای مجازی و فن هراسی» که او بازگو کرد، هری درباره برخی از ناامنی های خود صحبت کرد. از طرزی که او خود را در موزیک ویدیوهای قدیمی، از جمله ویدیوهای HR Giger می بیند – “با تماشای آن می خواهم ابروهایم را پاره کنم” – تا نحوه صحبت کردنش.
من با حروف صدادار آنقدر بد نیستم، اما میتوانم روی صامتها کار کنم. فردا میرم پیش متخصص گفتار درمانی آیا کسی اینجا منتقد است؟ من منتقدتر از شما هستم، بسیار منتقدتر.» او به حضار اطمینان داد. او با Giger در آلبوم انفرادی خود “KooKoo” کار کرد.
وقتی شروع به ساختن ویدیو کردیم، خیلی ابتدایی بود. آنها ساده بودند: همگام سازی لب، تظاهر به ظاهر زیبا و تلاش برای یافتن نور خوب. گیگر اختیار داشت – ما به هیچ وجه سعی نکردیم او را ویرایش کنیم. او فقط برای فیلم بیگانه اسکار گرفت! او سوئیسی بود. فکر نمیکنم یادگیری زبان انگلیسی برای او اولویت باشد و ما آلمانی را به سرعت یاد نگرفتیم، بنابراین همه چیز در مورد انرژی بود.”
اندی وارهول به او گوش دادن را آموخت: “او همیشه می گفت: “اوه، واقعا؟” مردم را برانگیخت. اندی وارهول آنها را درک کرد و او بیشتر خواست.
«روح انجام کاری متفاوت چیزی است که کریس را تعریف می کند [Stein, co-founder of ‘Blondie’] و من واقعاً به آن پایبند بودم. فیلم شما درباره همین موضوع است. این در مورد استفاده از این فرصت است، زیرا حتی آینده ای وجود دارد. و این بسیار انسانی است.» او به کرامر برگشت و درباره دنیای آنلاین امروز صحبت کرد.
میدانم که این یک شیفتگی و یک اسباببازی است، اما گاهی اوقات آن را مضحک میدانم. ما دوره های مختلفی داریم که استانداردهای ادب متفاوتی وجود دارد و آداب معاشرت هنوز وجود ندارد.»
او به یاد می آورد که توسط The Doors و تینا ترنر “طلسم” شده بود: “او درست از کنار من رد شد و من تقریباً بیهوش شدم. آن لحظات، درست است؟» – هری هنوز به تجربیات واقعی زندگی متکی است.
تماشاگران برای جریان نمایش و نحوه بازی بازیکنان بسیار مهم هستند. می دانم که اگر توجه کنم، یعنی شما، روی عملکرد من تأثیر می گذارد. پسرها هم همیشه دنبال میگردند، حتی اگر ما به دنبال یک چیز نباشیم.» او خندید.
«ما حیوانات هستیم. بو می کنیم، می شنویم، می بینیم و احساس می کنیم. این همان بخشی است که گم شده است. می دانم که این بخشی از پیشرفت است و من یک گوز قدیمی هستم، اما دوست دارم گرما را احساس کنم. دوست دارم حیوان باشم.»