فـجـر فیلم فِست

“جدیدترین اخبار و گزارشات فیلمی و فستیوالی در فـجـر فیلم فِست !”

فصل دوم Winning Time: کریم و مجیک رقیب یکدیگر می شوند

SPOILERS ALERT: این مقاله حاوی اسپویل‌هایی برای پخش فصل دوم سریال Winning Time: The Rise of the Lakers Dynasty است که اکنون در مکس پخش می‌شود.

لس آنجلس لیکرز در آغاز فصل دوم سریال “Winning Time” در صدر جهان قرار دارد. طولی نمی کشد که دوباره دچار مشکل می شوند.

پس از شکست دادن فیلادلفیا 76ers در فینال های NBA در سال 1980، جای تعجب نیست که قهرمانی در اینگلوود باعث افزایش احساسات شد. مجیک جانسون (کوئینسی آیزایا) با درخشش تحسین یک شهر، خود را یک عزیز رسانه‌ای می‌بیند و خبرنگاران متعصبی را که به طور معمول به رختکن لیکرز هجوم می‌آورند، می‌خورد. هوای گرم کافی است تا کریم عبدالجبار (سولومون هیوز) را عصبانی کند – کسی که ناامیدی ناشی از رگ به رگ شدن مچ پای خود را در فینال نیز رها نکرده است. رهبر دوفاکتو تیم از خانه تماشا کرد که جانسون موقعیت خود را در مرکز قرار داد و قهرمانی را تضمین کرد.

تضاد بین جاه طلبی جوان و اقتدار کارکشته طی یک درگیری شدید در کمپ تمرینی لیکرز به اوج خود می رسد. پس از اینکه مربیان سعی می کنند آن را روزی بنامند تا عبدالجبار بتواند به مچ پای خود استراحت دهد، جانسون برای دوئل دیگری بین همه افراد دیگر فشار وارد می کند و از هم تیمی بزرگتر خود – شاید حتی با تشویق – می خواهد که اجازه دهد جوانان به بازی ادامه دهند. عبدالجبار بلافاصله از روی نیمکت می آید و جلوی جانسون می دود تا مانع از دانک سریع خود شود. اوضاع اوج می گیرد و بازی با خراش قرنیه عبدالجبار به پایان می رسد. آن است دقیقا آخرین بار نیست که یک درگیری شخصیتی پشت درهای بسته بر تیم قهرمانی سایه افکنده است.

“کوئینسی واقعا سعی کرد به من وارد شود. ما هر دو در شخصیت بودیم و من همچنان می توانستم ضربه را منحرف کنم. مزیت بازی بسکتبال این است که فیزیک بدنی به ایجاد هیجان کمک می کند.» هیوز می گوید تنوع، شدت ضبط سکانس را به خاطر بسپارید. اینجا ما به کمپ تمرینی برگشتیم و حالا مجیک سعی خواهد کرد علناً اعلام کند که بدون من بهتر کار می کنند. از کنترل خارج می شود.»

جانسون در صدر قرار می گیرد، اما طولی نمی کشد که دوباره به زمین سقوط می کند. وقتی بازیکن جوان در ابتدای فصل وارد زمین می‌شود، خودش را تصور می‌کند که در کانون توجهات تنها ایستاده، عرق می‌ریزد و تیراندازی می‌کند در حالی که آهنگ “I Feel Love” دونا سامر از بالای سرش بلند می‌شود. او با استعداد است. او مرد است و سپس غضروف زانوی چپش را پاره می‌کند و او را به افسردگی سال دوم محکوم می‌کند که مجبور است در حاشیه بگذرد.

در قسمت اول فصل 2 Winning Time، جانسون و عبدالجبار به عنوان حریف قرار می گیرند و نه فقط در زمین. در حالی که عبدالجبار پس از پذیرایی از یک کودک با شریک زندگی خود اولویت های خود را تغییر می دهد، جانسون در همان اوایل اپیزود از همان مسئولیت شانه خالی می کند و تیمی از وکلا را استخدام می کند تا با شعله قدیمی ای که او به آن حمله کرده است مقابله کنند.

در مصاحبه هایی که قبل از اعتصاب SAG-AFTRA انجام شد، آیزایا و هیوز صحبت کردند تنوع در مورد رقابت بین شخصیت های آنها.

کوئینسی، در مصاحبه‌های مربوط به فصل اول، گفتید سعی کرده‌اید قبل از اتفاقاتی که در سریال به تصویر کشیده شده است، درباره زندگی مجیک جانسون تحقیق نکنید. آیا شما همین رویکرد را برای فصل 2 در پیش گرفتید؟

کوئینسی آیزایا: بله، این بار به سال 1984 رفت. البته من از قبل بیشتر می دانستم. اما با توجه به عمق اتفاقات واقعی در زندگی هر بازیکن، می‌خواستم منتظر بمانم تا به فصل بعدی برسم تا واقعاً به جزئیات بپردازم.

چه چیزی شما را در حین تحقیق در این فصل شگفت زده کرد؟

اشعیا: این مجیک بچه ای داشت که کوکی نبود. امسال خیلی چیزها بود که من نمی دانستم. وقتی به Magic فکر می کنید، به تمام آن جزئیات کوچک فکر نمی کنید، اما این جزئیات تاجر بزرگی را که او بود و پدر بزرگی که قرار است تبدیل شود، تشکیل می دهد. آن شک و تردیدهای کوچک در ابتدای زندگی به شما کمک می کند بعداً انسان بهتری شوید. اینها چیزهایی بود که از او یاد گرفتم، اما تحسینش کردم.

بعد از قهرمانی، مجیک و کریم هر دو فصل را با شکست شروع می کنند.

اشعیا: من انتظار این را نداشتم. من آن را از مکس بورنشتاین، مجری برنامه ما، و نویسندگان شنیدم، اما آنها به من اجازه می دهند چنین آشفتگی درونی را تجربه کنم. مجیک در این فصل بسیار امیدوار کننده است، اما او از خود بیزاری زیادی دارد.

سولومون هیوز: شما باید تاریخ کریم را به عنوان یک بازیکن درک کنید – شش MVP، چند فصل با شکستن رکورد تمام دوران، مانند رکورد تمام دوران قله اورست، در حالی که بیشتر دو تیراندازی می کند. او در مورد بدنش و ضرباتی که خورده صحبت کرده است، در حالی که مردم سعی می کنند بفهمند چگونه او را متوقف کنند. این احساس “من لایق این هستم” وجود دارد – نه در کانون توجه، بلکه “من زخم ها را دارم، من خطوط راه راه دارم”. او لبخند شگفت انگیزی دارد. متعادل کردن همه این موارد برای ما کریم است.

این باور عمومی وجود دارد که بزرگترین بازیکنان بسکتبال بیشترین مشکل را در جلب توجه رسانه ها دارند.

هیوز: من شنیده ام که مردم این را می گویند: مایکل جردن قد بلندی داشت، اما وقتی او را در کنار یک مرد هفت فوتی قرار می دهید، قدش نسبتاً متوسط ​​به نظر می رسد. این او را دوست‌داشتنی می‌کند و باعث می‌شود مردم فکر کنند، “شاید بتوانم این کار را انجام دهم.” البته، شما نمی‌توانید کاری را که مایکل جردن انجام داد، انجام دهید، اما وجود دارد. نه به احتمال زیاد همان کاری را انجام می دهید که شکیل اونیل انجام داد. قد آنها به 7 فوت نمی رسد و 380 پوند عضله وزن دارند.

سلیمان، وقتی سال گذشته با شما صحبت کردم، گفتید که به عنوان مربی برای تیم بسکتبال دخترتان کار می کنید. میخواستم ببینم چطور شد

هیوز: ما به قهرمانی رسیدیم! بازی نیمه نهایی یکی از زیباترین تجربیات بود چون دخترها خیلی هیجان زده بودند. متأسفانه ما در فینال پیروز نشدیم، اما فراتر از آن. مایا آنجلو می‌گوید: «مردم هرگز احساسی که در آنها ایجاد کردی را فراموش نخواهند کرد.» فقط امیدوارم دختران ما را به‌عنوان مربیانی به یاد بیاورند که آنها را دوست داشتند و برایشان خوشحال بودند.

آیا آن را دنبال می کنید؟

هیوز: من فکر می کنم او با بسکتبال تمام شده است. او در حال حاضر در دو و میدانی است، بنابراین… نمی دانم در مورد من به عنوان یک مربی چه می گوید.

این مصاحبه ویرایش و تلخیص شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *