تعجب آور نیست اگر بدانیم که بازگشت به نوار به عنوان یک پارودی مایک جادویی شروع شد. من نمی گویم این بود. (اسم شخصیت اصلی مرلین است، نه مایک، بالاخره.) اما چه چیز دیگری می تواند فرضیه واقعی عجیب و غریب یک کمدی مستقل گروهی را توضیح دهد که در آن قهرمان ما یک جادوگر نابغه است که به امید تبدیل شدن به دیوید کاپرفیلد بعدی به وگاس سفر می کند. ? به جای آن، چوب دستی خود را برای نمایش رقص مردانه به سبک Chippendales تکان دهید؟
چیزی که «استریپ» را در بیشتر نمایش دو ساعتهاش بهطور مداوم خندهدار میکند، رویای پرستیدیگی لنگ مرلین نیست (این قسمت به نظر میرسد که کریس سندرز و اریک دانیل همنویسندگان فیلمهای نیکلودئون زیادی تماشا کردهاند)، بلکه وضعیت غمانگیز است. از رقصندگان همکارش: یک گروه سابق به نام چیپس شکلات. این قلاب نسبتاً اصلی به فیلمسازان این امکان را داد که یک برنامه درجه یک برای این پروژه کلاس C تهیه کنند. در این فیلم همه از تیفانی هادیش (در نقش مادر مرلین) گرفته تا وسلی اسنایپس (که نقش کاپیتان تیم “آقای بیگ” نام واقعی لوتر را بازی می کند، بازی می کنند. حتی یک تصویر کوتاه از کوین هارت (کاملاً لباس پوشیده، توجه داشته باشید) وجود دارد که بعد از عصبانیت مرلین عصبانی شده است.
چگونه آن را مودبانه بیان کنیم؟ مرلین ممکن است جادوگر بزرگی نباشد، اما او با هدایای دیگری “برکت” دارد – شوخی این است که این پسر بیخبر در فراخوانی خود شکست خورده است. هر بار که او روی صحنه می رود، تماشاگران در اوه و آه فوران می کنند. این فیلم چه امتحانی باشد که در آن لباس او آتش می گیرد، چه رونمایی از سبد برآمده مرلین، یا نمایش استعدادیابی که در آن رقبای او شلوار او را در جلوی کل مدرسه پایین می کشند، فیلم استعداد زیادی از او می سازد (اگرچه او ناامید نمی شود. مخاطبی که تکذیب کرد). شب های بزرگ بوگی آشکار می شود). اما آیا اندازه واقعاً مهمترین دارایی یک استریپر است؟ در پرسپکتیو کاهش یافته فیلم، عملا تنها چیزی است که اهمیت دارد، در حالی که شخصیت رقصندگان ما را جذب می کند.
وقتی مرلین در کلاب کوکی ها (نمایشگاهی فرسوده که نیاز مبرمی به نجات دارد) ظاهر می شود، لوتر یک نگاه به برآمدگی کودک می اندازد و تصمیم می گیرد که چیپس های شکلات را دوباره کنار هم بگذارد. آقای بیگ – که شباهت ژنتیکی خاصی به مرلین دارد (خودت حساب کن) – چند وقت پیش در یک تصادف رانندگی پایش شکست، بنابراین نمی رقصد. در عوض، او به عنوان ناظم عمل خواهد کرد و به مرلین برای انجام تیتر متکی است. اما ابتدا باید چهار رقصنده دیگر را متقاعد کنند که بند بند خود را دوباره بپوشند.
بهجای انتخاب بدنهای داغ، فیلم به کمدینهایی با شکلهای بدن غیرمتعارفتر برای تجسم تیم قدیمی تکیه میکند – که به نظر میرسد استراتژی بسیار بهتری است. در مورد آن فکر کنید: اگر شما یک حامی باشگاه استریپ استریپ معمولی نباشید، به احتمال زیاد خنده عصبی (و/یا شوخیهای شوخآمیز به هزینه گل میخها) واکنش طبیعی شما به یک نمایش بورلسک است. “استریپ” این انگیزه را دنبال می کند زیرا سندرز با اجراها به عنوان مجموعه های کمدی برخورد می کند و موانعی را برای هر یک از رقصندگان اختراع می کند در حالی که مادر ریتا (کمپ کولین) آنها را تشویق می کند.
بیل بلامی نقش تیریق را بازی میکند که اکنون یک پدر خانه و پدر چهار فرزند است. همانطور که لوتر می گوید، «از زمانی که تو را در تختی با چهار دختر دیدم، خیلی چیزها تغییر کرده است.» حتی دراماتیک تر، تغییر شکل دزموند در «Da Body» (کمدین بزرگ Faizon Love) است که فتوشاپ سنگین را دوست ندارد. پوستر تمام ویرایش شده خود سابقش که زمانی تراشیده شده بود. آموس کاریزماتیک که با نام «Mr. “Slim Sexy” (JB Smoove) هنوز هم حرکات لازم را دارد، اما اکنون از آنها به عنوان کشیش استفاده می کند. و همه متعجب می شوند از اینکه دکتر. X (گری اوون بسیار سفید) در واقع بسیار سفید است. معلوم می شود که متقلب فاق با اسپری برنزه راه خود را به صفوف آنها رسانده است… و به نظر نمی رسد این فریب او را خیلی آزار دهد.
در زندگی واقعی، هیچ یک از این مردان به احتمال زیاد شغلی به عنوان یک برهزن در لاسوگاس استریپ بسیار رقابتی و تصویرساز پیدا نمیکنند – اما آنها بسیار سرگرمکنندهتر از بدنسازانی هستند که با روغن بچه پوشیده شدهاند. (چرا وقتی عطشگیرهای شیطون آن را به رایگان در اینستاگرام میدهند، برای دومی به تئاتر بروید؟) «بازگشت به نوار» فیلمی است که با دوستان، شببازی دخترانه و مواردی از این دست بیرون میآید. «مایک جادویی XXL” نگاهی گسترده تر به آنچه زنان را جذاب می کند ارائه می دهد. وقتی «پاپا» تیریق جلیقهای زنانه را برداشت و در حالی که لباسهای دخترش را میشوید آن را تا کرد، خندیدم. و من به زودی منظره دزموند را که در حال تبدیل شدن به ساندای انسانی و آب پاشیدن خود است، فراموش نمی کنم.
چیزی که کار نمی کند آن داستان فرعی جادویی لعنتی یا عاشقانه کسل کننده بین مرلین و بهترین دوست قدیمی اش رابین (ریگان هریس) است که از جولیارد با دوست جدیدی به نام بلیز (رایان الکساندر هلمز) برمی گردد، یک پدیده ویدیویی شوخی ویروسی که این پیشنهاد امید مرلین برای ازدواج با خود رابین را از بین برد. آیا او می تواند او را پس بگیرد؟ آیا حرفه جدید او به عنوان یک استریپر شانس او را خراب می کند؟ و شاید مهمتر از همه، چه اتفاقی برای خرگوش جادوگر می افتد که در صحنه آغازین دیده می شود؟
علیرغم روایت طولانی حدیش (در خطرناک ترین حالتش)، فیلم موفق می شود داستانی بدون پیچیدگی را روایت کند. از سوی دیگر، این تلاش تیمی ناب اولین کارگردانی سندرز است و خنده زیادی به همراه دارد. زرق و برق و زرق و برق یک پروژه بودجه بزرگتر را حذف کنید و این تمام چیزی است که اهمیت دارد.