اگر اخیراً نسبت به امنیت جهانی، روابط بینالملل، و اوه، میدانید، چیزهای کوچکی مانند بقای گونهها به دلایلی احساس رضایت میکنید، اینجا برای منادی پایان همه چیز آمده است: «دعا کردن برای» اثر تونجه هسن شی و مایکل رولی. آرماگدون، مستندی درخشان، متقاعد کننده و به طور فزاینده هشدار دهنده ای که نفوذ لابی بنیادگرای مسیحی را بر سیاست ایالات متحده آشکار می کند.
بی وقفه کار تحقیقی لی فانگ، خبرنگاری در رهگیریاما همچنین با کشیش های پاراکلیسا، سیاستمداران جمهوری خواه، ناظران اسرائیلی و فلسطینی، و Mission: M25 – یک باند دوچرخه سواری انجیلی که با موتورسیکلت هایی به اندازه ماشین های جمع و جور از کشور عبور می کنند تا دین را به دین بیاورند و گهگاهی با شمشیرها شوالیه یکدیگر را انجام دهند – فیلم Rowley کارگردان/فیلمبردار Schei und کمی شبیه به یک شات سرگردان است، زیرا او یکی از سرهای هیدرای این حرکت شریرانه را جدا می کند، فقط برای اینکه دو یا سه نفر دیگر به جای آن جوانه بزنند.
با این حال، تز اصلی مبهم و به طرز وحشتناکی روشن است: تعداد فزایندهای از افراد در پستهای کلیدی قدرت در سیاست ایالات متحده و جامعه گستردهتر وجود دارند که فعالانه برای پایان دادن به جهان آنگونه که ما میشناسیم تلاش میکنند. حس خوبی نداره در حالی که تعریف بنیادگرای مسیحی کسی است که معتقد است تمام کلمات کتاب مقدس به معنای واقعی کلمه درست است، به نظر می رسد این دسته فقط به مکاشفه ها علاقه مند هستند – گویی کتاب خوب یک فیلم هیجان انگیز است و با بی تاب بودن برای دیدن داستان های جنایی، مستقیماً به سراغ او رفتند. فصل آخر، بدون غلتیدن روی گونه ها با چیزهای ملایم تر و همسایه های دوست داشتنی.
اول از همه، ما با گری بورد، رهبر Mission: M25 هستیم، در حالی که او با سرعت از آمریکای مرکزی عبور می کند تا به لبنان، کانزاس، مرکز جغرافیایی تصادفات ایالات متحده برسد، همانطور که کشیش به جماعت هیبت خود ادعا می کند، “انجیل” مخفف “Basic” است. اطلاعات قبل از ترک زمین». مانند موارد دیگر در دعا برای آرماگدون، وسوسه انگیز است که چنین ادعاهایی را مضحک بدانیم، تا زمانی که به یاد بیاورید که دست کم گرفتن یک نهاد سیاسی در سال های اخیر چندان کارساز نبوده است، زیرا آنها عجیب و غریب و به راحتی مضحک هستند. کوشش در همه جا شواهدی از خود خواهد یافت. هنگامی که برد با موتور سیکلت خود تصادف می کند و تقریباً جلسه را در لبنان از دست می دهد، این تصادف به عنوان نشانه ای از جانب خدا تلقی نمی شود که او نباید ادامه دهد. در عوض، بهبودی او به عنوان دلیل الهی تلقی می شود که او کاملاً باید باشد.
برد پیشنهاد می کند که پذیرش تفکر روز قیامت واکنشی به عدم قطعیت زمان است. او میگوید: «ما داریم وارد دورانی از داستان خود میشویم که نمیدانیم قرار است چه اتفاقی بیفتد. این یکی از آن اظهارات بلاغی توخالی و غیرتاریخی است که چندان منطقی به نظر نمیرسد: چه زمانی به عنوان یک ملت یا بهعنوان گونهای متوجه شدیم که قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ اما منطقیتر از این نیست که لورن بوبارت زمانی که نیش در دیسی به خانهاش لگد میزند، اعلام کند که «فقط دو ملت هستند که برای جلال خدا ساخته شدهاند: اسرائیل و ایالات متحده آمریکا» یا رالف درولینگر، که در طول سال گروه مطالعه هفتگی کتاب مقدس کاخ سفید به رهبری دولت ترامپ، که ادعا می کند زمان در حال حاضر “با نیروهای اهریمنی که زمانی پنهان بودند زنده است.” نیش دقیقاً توضیح میدهد که این شیاطین چیست: «جنبش همجنسگرایان، افراد تراجنسیتی [sic] در ارتش ما، مسئله سقط جنین.”
اما از راست مسیحی افراطی باید انتظار جنگ صلیبی علیه آرمان های اجتماعی مترقی را داشت. («جنگ صلیبی» مثال خوبی از اصطلاحی است که ممکن است قبلاً فقط یک تعبیر رنگارنگ باشد، اما بعد از اینکه «دعا برای آرماگدون» مشکوک شد، یک سوت سگی بالقوه بنیادگرا در چشم ها جاسازی شد.) چه چیزی خیلی بیشتر است. ترسناک این است که چقدر موذیانه بر ژئوپلیتیک، به ویژه در رابطه با اسرائیل، برای ایجاد شرایط مساعد برای آرماگدون (که انتظار می رود در پهنه وسیعی از دشت نزدیک مگیدو در شمال کشور رخ دهد) تأثیر می گذارند. گفته می شود تحولات اخیر مانند ایجاد پایگاه نظامی آمریکا در اسرائیل توسط ترامپ بخشی از این طرح جامع است و قطعا تنش ها را در منطقه تشدید کرده است. فیلم حملات هوایی ویرانگر به خانههای غیرنظامیان فلسطینی ثابت میکند که لازم نیست انسان باشید تا باور کنید مأموریتتان الهی است.
کشیش رابرت جفرس، واعظ تلویزیونی، کارشناس معمولی فاکس نیوز و رهبر یکی از بزرگترین پاراکلیساهای کشور، یکی از جذاب ترین مصاحبه های نیش است، که عمدتاً به خاطر روشی ساده لوحانه و پرهیجان است که در آن به ما اطمینان می دهد که «پایان جهان است. چیزی نیست.” ترسیدن است.” با این حال، برای کسانی که از این ایده بیزارند، “دعا برای آرماگدون” به خودی خود مکاشفه ای قانع کننده و هشیارکننده است که گستره بی سابقه ای از جنون سیاسی را آشکار می کند که آینده را به آنها واگذار می کند. افرادی که اصلاً نمی خواستند آینده باشند.